نگهداری، کاشت و پرورش گل

نگهداری، کاشت و پرورش گل

در اکثر خانه‌های امروزی معمولاً فضای باز مانند پاسیو یا حیاطی وجود ندارد و دلیل آن هم تغییر شکل خانه‌ها از حیاط‌دار به برج‌ها و ساختمان‌های چندطبقه است. خب، اگر بخواهیم کمی منطقی فکر کنیم با این حجم از جمعیت، مجبور شدیم سبک زندگی را به آپارتمان‌نشینی تغییر دهیم؛ چون حقیقتاً اگر خانه ها به صورت یک طبقه باقی می‌ماند به اندازه همه ما در سطح شهر خانه وجود نداشت. خانه قبلی ما، یک خانه دنج یک طبقه با یک حیاط با صفا بود که داخل حیاط، کلی گل‌ و گیاه خانگی داشتیم و بیشترش رو خودمون قلمه زده و کاشته بودیم.

چون این کار هم برامون اقتصادی‌تر بود هم لذت‌بخش، فکرش رو بکنید که یک گیاه خانگی هم‌زمان با شما ریشه می‌دهد، رشد می‌کند، قد می‌کشد و در نهایت می‌توانید برای دوستانتان تعریف کنید که وقتی بچه بودید با پدر و مادر خود این گیاه را کاشته‌اید و از نظر سنی فقط چند سالی از شما کوچک‌تر است. خیلی حس خوبیست جان بخشیدن و هم‌زمان یادگیری مراقبت و بزرگ کردن یک گیاه زنده.

نگهداری، کاشت و پرورش گل

کمی خاطره با گل و گیاه خانگی 

یادش به خیر مادربزرگم همیشه با گل‌ و گیاه خانگی حیاط صحبت می‌کرد، برایشان شعر می‌خواند و هرکدام را باحوصله نوازش می‌کرد و گرد‌وخاکشان را می‌گرفت، همیشه می‌گفت گل‌ و گیاه ها می‌شنوند و حس ما را دریافت می‌کنند. یادم میاد تازه کلاس پنجم ابتداییم تموم شده بود و برای تعطیلات تابستانی به خانه مادر بزرگم رفته بودم، خونه مامان بزرگ تنها جایی بود که من به امیدش، سختی مدرسه را تحمل می‌کردم.

اونجا خیلی خوش می‌گذشت؛ چون می‌تونستم کلی بازی کنم و غذا و تنقلات خوشمزه تو ظروف نگهدارنده برام میاورد و اگه تموم نمی‌شد درب ظرف را سفت میبستم و یک جا قایم می‌کردم تا کسی نخوره و وقتی بازیم با بچه ها تو کوچه تموم می‌شد دوستامو میاوردم تو حیاط و بقیه خوراکی‌هایی که قایم کرده بودم و می‌خوردیم. یکی از همین روزهای خوب تابستانی بود که وقتی داشتم به بیرون میرفتم مادر بزرگم منو صدا کرد و گفت: امروز که بیرون بازی می‌کنم بگردم و چند تا چوب یا سنگ متوسط پیدا کنم و بیارم.

چون وقت اون کار هیجان‌انگیز رسیده تا با هم انجام بدیم اون کار کاشت گل‌وگیاه بود. خیلی وقت بود که قولش رو بهم داده بود و قرار شد فردا قبل از بازی با دوستام این کارو انجام بدیم. بالاخره زمانش رسید. فردا صبح با مامان بزرگ کارمونو شروع کردیم و من دل تو دلم نبود.

برای من هم بذر گرفته بود و هم قرار بود یک گیاه را قلمه بزنیم و بهترین قسمتش این بود که می‌تونستم گیاهی که قلمه  زدمو به هرکسی که دوست داشتم هدیه بدم. یک لباس مناسب برای کار پوشیدیم و وسایل موردنیاز رو دونه‌به‌دونه آوردیم تا کار رو مرحله‌به‌مرحله انجام بدیم.

عکس با مادر بزرگ

مامان بزرگ گفت برم از انباری و یک گلدون به انتخاب خودم بیارم. اونجا چند تا گلدان بود و من اونی‌که رنگش سفید بود رو انتخاب کردم، خرید گلدان ایکیا مدل FORENLIG به من کمک زیادی کرد. چون در اولین لحظه حس تمیزی و زندگی را به من انتقال داد، پس گلدان را برداشتم و به سرعت به حیاط برگشتم. مادر بزرگ گفت که انتهای گلدان باید سه سوراخ ایجاد شود. در ابتدا ناراحت شدم فکر می‌کردم با این کار، گلدان قشنگم می‌شکند اما در ادامه به من توضیح داد که این سوراخ‌ها باعث می‌شود هوا در گلدان جریان داشته باشد و آب اضافی که گیاه نیاز ندارد را خارج کند.

در غیر این صورت گیاه ما خراب می‌شود، مادربزرگ به آن چوب و سنگ‌هایی که دیروز پیدا کردم اشاره کرد، سپس آنها را روی سوراخ‌های ایجاد شده گذاشتیم بعد کمی خاک روی آن اضافه کردیم. مامان بزرگ به من نگاه کرد گفت: وقت آب بازیه. یک آب‌پاش که تازه هم هدیه گرفته بود را به من داد تا پر از آب کنم و با استفاده از آبپاش ایکیا مدل VATTENKRASSE روی خاکی که داخل گلدان ریخته بودیم اضافه کرد. من بدو‌بدو به سمت بذرها رفتم آنها را کنار گلدان گذاشتم تا وقتش برسد.

آبپاش بذر

کاشت گل در حیاط خانه

البته من و مامان بزرگ قبلاً بذرها را خیس کرده بودیم و آن‌ها کمی ریشه‌دار هستند. کمی که خاک‌ها نم‌دار شدند بذرها را بافاصله روی خاک قرار دادم. فکرکردن به این که این بذرها چند ماه دیگر از خاک بیرون می‌زنند خیلی حس خوب و هیجان‌انگیزی به من می‌داد. مادربزرگ، کمی خاک دیگر روی بذرهای من ریخت و مجدد با استفاده از آب‌پاش روی آن را نمناک کرد. گلدان را کنار گذاشتیم و مقدمات لازم برای قلمه زدن را فراهم کردیم.

از قبل می‌دانستم که باید برای این کار قیچی داشته باشیم. رفتم چند تا قیچی رنگی‌رنگی آوردم، بعد فهمیدم که اصلا این قیچی‌ها با هم بودن، اونجا بود که فهمیدم خرید ست ۳ عددی قیچی ایکیا مدل TROJKA که هم اندازه هم رنگهاشون فرق می‌کرد چقد به کار ما سرعت داد. مامان بزرگ، اندازه متوسط قیچی و برداشت و یک شاخه از گل مورد علاقم، گوش فیل برش زد، منم یه ظرف که مخصوص قلمه زدن گیاه است رو تا نصفه پر از آب کردم و قلمه را داخلش قرار دادیم. مادر بزرگ به من نگاه کرد و گفت نوه عزیزم ماموریت امروز به پایان رسید.

قیچی گوش فیل

حالا وقت تمیزکاری است. اینجا بود که سعی کردم مثل یک گربه، یواشکی فرار کنم تا تمیزکاری نکنم؛ ولی متأسفانه موفقیت‌آمیز نبود. پس مجبور شدم، کار رو شروع کنم و با تمیزکردن گلدان‌ها شروع کردم. به آشپزخانه رفتم و یک دستمال برداشتم، در پایان کار به مادر بزرگ گفتم که چقدر خرید دستمال آشپزخانه طرحدار ایکیا مدل RINNIG  کار خوبی بود، به خوبی خاک و نمناکی دور گلدان ها را گرفت و اصلا چیزی باقی نگذاشت راستی مامان بزرگ، من گلدان را به همان جایی که از قبل نشانم داده بودی انتقال دادم.

در آخر رفتم به انباری و یک جارو خاک انداز برداشتم، چقدر خوب شد که مادرم خرید جارو خاک انداز  PEPPRIG و پیشنهاد داد؛ چون من هم خیلی از رنگش خوشم میاد و البته خیلی هم خوب تمیز می‌کنه، کل حیاط رو توی یک ربع جمع کردم و سریع پیش دوستام رفتم تا به بازی ادامه بدیم.

میزان رضایت از این مطلب

100 %

توسط 01 کاربر

مرتب‌سازی بر اساس

  • تصویر آواتار

    محترم

    گل و گلدون

    خواستم یه شعر تقدیم شما کنم بابت نوشتن این متن زیبا 🌺
    گل ها چراغ های رنگی کوچکی از خورشید هستند که هنگامی که آسمان تیره و تاریک افکار ما را می پوشاند، ما از آن ها روشنی می گیریم🌹

    11 آبان 1401

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • تصویر آواتار

    مرجانه

    گلدان ایکیا

    یه سری گلدون داره ایکیا رنگ‌اش سفید کوچیک پلاستیکی انقدر ساده و خوشگل ان میشه توی اونا کاکتوس بکاری کنار هم بچینی گلدون سفید با یه گیاه سبز داخل‌اش خیلی نما خوشگلی داره
    پیشنهادم بود🙏🏻💟

    4 آبان 1401

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

  • تصویر آواتار

    مرجانه

    گل و گلدون

    چه متن زیبایی من و برد به دوران کودکی خودم خونه ویلایی که داشتیم پر گل گیاه بود من همیشه عصر ها برنامم این بود برم گل اب بدم عاشق این کار بودم دوران خوشی بود
    مرسی از نوشته زیباتون.

    2 آبان 1401

    اشتراک‌گذاری در

    آیا مفید بود؟

در این مورد یک بازخورد بنویسید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

میزان رضایت از این مطلب

ورود | عضویت
فهرست مطالب